دیداری از جنس دلجویی و تلاش برای ساختن روزهای خوب..

حضور مدیرکل بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد در منزل سعید رامین ، جوان گچسارن که بخاطر عشق و علاقه به ورزش های رزمی و بدلکاری متاسفانه دچار ضایعه نخاعی از ناحیه گردن و وارد چرخه جامعه هدف بهزیستی شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد: داستان ورزشکار معروف گچسارانی که در یک حادثه معلول شد و این روزها منتظر یک اتفاق خوب است/حضور مدیرکل بهزیستی برای ساختن روزهای خوب /وقتی عشق محدودیت ها را کنار میزند...

اسمش سعید است، سعید رامین ، خیلی از گچسارانی ها و ورزشکاران پارکور در کهگیلویه و بویراحمد آوازه اش را شنیده‌اند.

سعید سالهای قبل در باشگاه ژیمناستیک و پارکو گچساران تا حدود 700هنرجو را آموزش می‌داد ، او در این ورزش افتخارات زیادی هم کسب کرده بود.

عشق و توانایی های او در پارکو و بدلکاری تا جایی بود که مدتی را در تهران رفت و در فیلم های پد خندق، گروگانگیری و... بدلکاری کرد و به قول کارگردانان ملی سعید خوش درخشید.

البته علاقه به ورزش محدود به سعید نیست، خانواده او همگی ورزش دوست هستند،  پدر و مادر او قهرمان در شنا و موتورسواری هستند، همسرش نیز ورزش را به صورت جدی دنبال می‌کند.

داستان اما تلخ می‌شود!
کهگیلویه و بویراحمد در خصوص ورزش هایی مثل پارکور و بدلکاری ظرفیت چندانی برای علاقه مندان ندارد، همین نبود شرایط و امکانات کافی سعید را مجدداً به تهران کشاند.

موفقیت در مسابقات کشوری پارکو یکی از اهداف او بود، سعید در مراحل مقدماتی توانست جزو 5 نفر برتر از میان ۳۰۰ پارکو کار شود، اما در مرحله فینال اتفاقی که نباید افتاد! ، به دلیل عدم استاندارد تجهیزات مسابقات سعید رامین از نتیجه گردن دچار آسیب دیدگی شد و در ادامه جابجایی و انتقال نامناسبش برای همیشه او را ویلچر نشین کرد ، آری سعید دچار ضایعه نخاعی شد.

شاید برای خیلی از ماها این نقطه پایانی بر همه آرزوها و حتی هدفهایمان باشد و حتی خداحافظی از جمع مردم! اما سعید بعد از سپری شدن دوران نقاهت دوباره به فکر توسعه ورزش پارکو افتاد.

او افتخارات دیگری هم دارد ، مربی گری در رشته های ژیمناستیک؛ پارکور؛ نجات غریق درجه 3 و 2؛ آمادگی جسمانی؛ دوچرخه سواری که مدال ها و مقام های مختلفی را نیز در هر کدام کسب کرده و علاوه بر آن داشتن مدرک درجه 2 و درجه 3 هلال احمر؛ امداد کوهستان؛ نجات غریق؛ ساخت پهپاد؛ هواپیمای تک ملخه؛ ساخت ماشین رباطی دارای دورین دید در شب با 1500 متر برد و 80 کیلومتر سرعت و داشتن کورس کنترل؛ ساختن درب بازکن باشگاه که با انرژی خورشیدی فعال می باشد و چندین خلاقیت دیگر که به گفته خودش تنها برای آرامش و سرگرمی اقدام نموده و در جایی ثبت نکرده است.

سعید اکنون در یک سوله استیجاری که با وام ازدواج دست و پا شده وسیله های محدود ورزشی را فراهم کرده تا شاید کمکی به توسعه ورزش در کهگیلویه و بویراحمد بکند اما به دلیل عدم توانایی پرداخت اجازه بها و مشکلاتی که مالک ساختمان برای او ایجاد کرده فعالیت ورزشی اش به حاشیه رفته است.

اما خواسته اش چیست؟!

این ورزشکار که نتوانسته بود مدیران دولتی را ملاقات کند تا حداقل درد دلی ساده با آنها بکند، از مدیر بهزیستی گچساران تقاضای دیداری با مدیرکل این سازمان داشت.

محمد کریم آریا وقتی تقاضا را پیش روی خود دید، ترجیح داد خودش بر بالین این جوان برود و شنوای صحبت هایش باشد. سعید خوشحال از این دیدار گفت: شنیده بودم مدیرکل جدید بهزیستی استان خودش علاقه مند به شنیدن مطالبات مددجویان و  حل مشکلات آنها است، وقتی امروز آقای آریا برای حضور در منزل مان تماس گرفتند برایم این ادعا به یقین تبدیل شد.

سعید گفت: زمینی دارم که باید منابع طبیعی مجوز بدهد تا بتوانم مرکزی ورزشی برای هنرجوهای علاقه مند به ورزش های مختلف از جمله پارکو را راه اندازی کنم.

محمد کریم آریا در تماس با مدیرکل منابع طبیعی قول مساعد کمک های قانونی را گرفت و قرار شد مدیرکل منابع طبیعی شخصا مشکلات این جوان مستعد را پیگیری و مرتفع نمایند .

آریا به این ورزشکار گچسارانی گفت به دنبال اجازه خانه بهتری باشد، بهزیستی هم تلاش میکند در اجازه منزل نیز کمک هایی را تدارک ببیند.

مدیرکل بهزیستی استان  گفت: ما هرجایی که مددجوهایمان ایده و کاری را بخواهند وارد فاز عملیاتی بکنند که ره آورد آن توانمند سازی جامعه معلولان باشد و کمکی به توسعه و آبادانی این استان ، با تمام قوا و فراتر از آن هستیم، انتظارمان این است دیگر مسئولان نیز در این مسیر خیرخواهانه کمک کننده و پیش برنده باشند.

پایان این دیدار اما روایت جالبی است توانمندی جامعه معلولان که اگر به درستی تقویت شود شاید تحولات خوبی هم ایجاد کند، سعید به آقای آریا گفت: یک ویلچر ساده به او بدهند تا با حداقل امکانات آن را با دانش و مهارتی که دارد به ویلچر برقی تبدیل و برای استفاده معلولان در اختیار سازمان بهزیستی قرار بدهد.

و اما درس بزرگ این داستان قطعاً  همان صرف فعل خواستن است، بله وقتی پای عشق درمیان باشد دیگر محدودیت ها هم مانع نیستند...

کد خبر 75829

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 12 =

خدمات الکترونیک پرکاربرد