در نیمه دوم قرن بیستم و ابتدای قرن بیستویکم به دلیل افزایش امید به زندگی و کاهش تدریجی میزان موالید، جمعیت سالمندان در تمامی کشورها از جمله ایران روبه افزایش بوده است. حدود ۱۰ درصد جمعیت جهان را سالمندان (افراد بیشتر از ۶۵ سال) تشکیل میدهند که بیش از ۶۰ درصد این افراد در کشورهای درحال توسعه زندگی میکنند. محققان در پژوهشی با عنوان «ارتباط بین تفکر قطعینگر با احساس تنهایی و افسردگی در سالمندان» آوردهاند: «با افزایش سن و آغاز سالمندی، افراد بهتدریج بعضی از کارکردهای فیزیولوژیک و روانی اجتماعی خود را از دست میدهند».
در این پژوهش که توسط مهدی شریفی گروه مشاوره دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، دانا محمد امینزاده گروه مشاوره دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی، عرفان سلیمانی صفت گروه مشاوره دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران، نسرین سودمند گروه مشاوره دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران و سید جلال یونسی گروه مشاوره دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران انجام شده، آمده است: «محرومیت از فعالیتهای اجتماعی، سالمندان را برای ابتلا به افسردگی مستعد میکند و سبب افزایش احساس تنهایی در آنها میشود.
احساس تنهایی، ناتوانی در برقراری و حفظ روابط رضایتبخش با دیگران را رقم میزند
احساس تنهایی به صورت وضعیت روانی ناتوانکننده و نارسایی و ضعف محسوس در روابط بینفردی توصیف میشود که نتیجه آن احساس غمگینی، پوچی، تأسف و حسرت است. در واقع احساس تنهایی ناتوانی در برقراری و حفظ روابط رضایتبخش با دیگران است که باعث تجربه حس محرومیت میشود».
محققان معتقدند: «شواهد نشان میدهد که احساس تنهایی پدیدهای گسترده و فراگیر است و ۲۵ تا ۵۰ درصد کل جمعیت بیش از ۶۵ سال آن را تجربه میکنند. همچنین احساس تنهایی بین سالمندان ساکن آسایشگاه بیش از سالمندانی که با اعضای خانواده زندگی میکنند، گزارش شده است.
پژوهشهای انجامشده در خصوص ارتباط احساس تنهایی و سلامت جسمی و روانی نشان میدهند، که احساس تنهایی جنبههای گوناگون زندگی اجتماعی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. احساس تنهایی باعث زوال عقل، رفتار و افکار خودکشیگرا میشود و پیشبینیکننده علائم افسردگی است. احساس تنهایی در دوره سالمندی در اثر کمبود روابط اجتماعی ایجاد میشود و این سالمندان را برای ابتلا به افسردگی مستعد میکند.
در واقع احساس تنهایی و افسردگی حالتهای ناخوشایند و آزاردهندهای هستند که با هم همپوشی دارند، اما بین آنها تمایز قائل میشود. او احساس تنهایی را به عنوان اینکه احساس مردم درباره روابط اجتماعی خودشان، به طور خاص چگونه هست و افسردگی را به عنوان اینکه احساس مردم به طور کلی چگونه است، تعریف میکند.
افسردگی یکی از اختلالات شایع روانپزشکی در سالمندان است. تحقیقات نشان دادهاند که افسردگی سالمندان در آسایشگاه شایع است. سیک و مالو (روانشناس) در مطالعه خود دریافتند که سالمندان با اختلالات خلقی نظیر افسردگی و اضطراب، بالاترین درجه احساس تنهایی را دارند. باتوجه به اینکه پاسخهای عاطفی افراد تحت تأثیر شناختشان است و از آنجا که بسیاری از افراد با سبک تفکرشان با دیگران ارتباط برقرار میکنند، این موضوع میتواند به تعصب در ارزیابی و قضاوت درباره رویدادها و مسائلی به دلیل تحریفهای شناختی منجر شود.
نظریه شناختی مشکلات روانی را ناشی از فرآیندهایی مانند تفکر معیوب، استنباطهای غلط بر پایه اطلاعات ناکافی یا نادرست و ناتوانی در متمایزکردن خیال از واقعیت میداند. افسردگی نیز به عنوان یکی از مشکلات شناختی به دلیل تعبیر سوگیریشده رویدادها از سوی فرد شکل میگیرد.
تفکر قطعینگر میتواند ریشه احساس ناامیدی و درماندگی باشد
تحریفهای شناختی افکار و ایدههای نادرستی هستند که موجب فکر منفی و نگه داشتن احساسات منفی میشوند. یکی از تحریفات شناختی بسیار مهم، تفکر قطعینگر است و در این نوع تفکر، فرد رویدادی را به طور قطعی برابر با چیز دیگری در نظر میگیرد؛ برای مثال فردی که در آزمون کنکور رد شده است، این رویداد را برابر با بدبختی تفسیر میکند و هر نوع احتمال دیگر را نادیده میگیرد.
بنابراین میتوان گفت که تحریف شناختی تفکر قطعینگر که در اثر انعطافناپذیری شناختی در ذهن ظاهر میشود، یکی از دلایل مهم افسردگی و دیگر ناسازگاریهای روانی است. در واقع تفکر قطعینگر میتواند ریشه احساس ناامیدی و درماندگی باشد که باعث دیدگاه منفی به خود و آینده میشود.
اعتقاد بر این است حذف این تحریفات و افکار منفی منجر به بهبود خلقوخو و کاهش شدت اختلالاتی از قبیل افسردگی و اضطراب مزمن میشود. مطالعات نشان میدهد که تفکر قطعینگر رابطه نزدیکی با دیگر متغیرهای روانی از جمله افسردگی و رضایت زناشویی، افسردگی، سلامت روان، مهارتهای ارتباطی، امید به زندگی و اضطراب دارد».
محققان در این پژوهش آوردهاند: «از این رو تفکر قطعینگر بیشتر در افراد، با انزوای اجتماعی و افسردگی بیشتری همراه است و از طرف دیگر مهارتهای ارتباطی و امید به زندگی کمتری را پیشبینی میکند. وجود روایی همگرا بین پرسشنامه تفکر قطعی و پرسشنامه افسردگی و ارتباط مثبت بین این دو متغیر نیز پیشبینی افسردگی از روی تفکر قطعینگر را بیشتر میسر میکند.
تفکر قطعینگر به عنوان عاملی مهم در ایجاد مشکلات شناختی و برداشت منفی از خود است
با توجه به نقش تفکر قطعینگر به عنوان عاملی مهم در ایجاد مشکلات شناختی و برداشت منفی از خود، جهان، آینده و با توجه به شایعبودن احساس تنهایی و افسردگی در سالمندان ساکن در آسایشگاه و نیز به دلیل بیتوجهی متخصصان حوزه روانشناسی و مشاوره به نقش این متغیرها در ایجاد مشکلات روانشناختی مانند ناامیدی، تفکر معیوب و انزوای اجتماعی، هدف مطالعه حاضر رابطه تفکر قطعینگر با افسردگی و احساس تنهایی سالمندان است.
یافتههای دیگر پژوهش نشان داد که افسردگی نیز رابطه مثبت و معنیداری با تفکر قطعینگر بین سالمندان دارد. به این معنی که چون سالمندان معمولاً رویدادها و اتفاقات را حتمی میدانند، احتمال اینکه دیدگاه منفی به خود، جهان و آینده پیدا کنند، بیشتر است».
بسیاری از تحریفهای شناختی نقش عمدهای در ایجاد افسردگی دارند
براساس این پژوهش: «در تبیین نتایج مذکور درباره رابطه مثبت و معنیدار افسردگی با تفکر قطعینگر میتوان گفت که در دیدگاه آسیبشناسی روانی، به نظر میرسد شیوهای که افراد درباره خود و دنیای اطرافشان فکر میکنند، تفاوت عمدهای در سطح آسیبپذیری آنها به استرس، اضطراب و افسردگی ایجاد میکند.
بنابراین دیدگاه شناختی بک، شناختهای نادرستی که تحریف شناختی نامیده میشوند، شامل ایدهها و افکار نادرستی است که به تفکر منفی و تداوم عواطف منفی منجر میشود. بسیاری از تحریفهای شناختی نقش عمدهای در ایجاد افسردگی دارند.
یکی از تحریفهای شناختی اصلی تفکر قطعینگری است که این نوع تفکر به عنوان ایجادکننده انعطافناپذیری شناختی، یکی از دلایل اصلی برای افسردگی و دیگر ناسازگاریهای روانی است. همچنین نتایج تحلیل مسیر برای بررسی تأثیر تفکر قطعینگر روی هریک از متغیرهای احساس تنهایی و افسردگی نشان داد که تفکر قطعینگر برای پیشبینی افسردگی و احساس تنهایی بین سالمندان ضرایب استاندارد معنیداری دارد.
تفکر قطعینگر به عنوان مادر تحریفهای شناختی روی سلامت روان افراد تأثیر نامطلوبی میگذارد
به عبارت دیگر نتایج پژوهش بیانگر پیشبینی افسردگی و احساس تنهایی از روی متغیر تفکر قطعینگر است. به این معنی، سالمندانی که نمره آنها در تفکر قطعینگر بیشتر است، بیشتر احساس تنهایی میکنند و بیشتر احتمال دارد که دچار افسردگی شوند. در تبیین این قسمت از نتایج باید گفت که تفکر قطعینگری به عنوان مادر تحریفهای شناختی روی سلامت روان افراد تأثیر نامطلوبی میگذارد؛ به عنوان مثال فردی که همسر خود را از دست داده است، فوت همسر را مساوی با بدبختی میداند.
چنین فرد و افرادی با سطح قطعینگری زیاد، این موقعیتها را به تمام موقعیتهای زندگیشان تعمیم میدهند، در نتیجه دیدگاه فرد به خود، دیگران و آینده را تحت تأثیر قرار میگیرد و او را بیشتر در مرداب افسردگی قرار میدهد. با توجه به رابطه مستقیم افسردگی با احساس تنهایی چنین فردی در اجتماع بیشتر در انزوا فرو میرود و احساس تنهایی خواهد کرد چراکه این فرد با توجه به تحریفی که در شناخت او حاصل شده است، آسیبپذیری آن به تنیدگیهای روانی بیشتر خواهد بود.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که زیادی تفکر قطعینگر میتواند افسردگی و احساس تنهایی را در سالمندان پیشبینی کند. هرچه افراد حوادث را با قطعیت پیشبینی کنند بیشتر مستعد فرو رفتن در احساسات تنهایی و افسردگی هستند».
این پژوهش در مجله سالمندی ایران منتشر شده است.
نظر شما