تاثیر ناشنوایی کودک بر خانواده به خصوص بر مادر مساله جدی است که در شرایط ویروس کرونا دشوارتر هم شده است. در این زمان که کرونا باعث شده آموزشهای مدرسه از راه دور و مسئولیتهای آموزشی تربیتی والدین افزایش پیدا کرده است، کسانی که دارای فرزند ناشنوا و کمشنوا هستند، دشواریهای بیشتری پیدا کردهاند که در اینجا به طور مختصر به آنها میپردازیم.
در طول دوران انتظار تولد فرزند، والدین در مورد این که فرزندشان در آینده چه کسی خواهد شد رویاها و خیالهایی را در سر میپرورانند. غالبا چنین رویاهایی بسیار شخصی هستند و والدین تجسمهایی زیبایی را در ذهن دارند. انتظار تولد یک کودک تجربهای دلنشین است که افراد را به وجد میآورد. زمانی که مادری برای اولین بار با مساله معلولیت فرزندش روبه رو میشود، با یک ضربه عاطفی مواجه شده و نخستین واکنش او تکذیب و انکار خواهد بود. احساساتی همچون غم و غصه، خشم، درماندگی، تقصیر، احساس گناه، تنفر و شرم، خود کمبینی،پوچی، احساس ظلم و تبعیض در وی به وجود خواهد آمد. این احساسات و نگرش منفی که بخشی از آن طبیعی است، میتواند رفتارهای طردآمیز کودک، اجتماعگریزی، رفتار دوگانه افراط و تفریط در قبال کودک را در پی داشته باشد.
والدین کودک ناشنوا، اغلب ناشنوایی کودک را همراه با احساس سرخوردگی و ناامیدی از زندگی و فشار روانی شدید درک میکنند. رویاهای آنان در مورد آینده فرزند فرو میپاشد و دچار افسردگی میشوند. برخی از آنها از دیگران کنارهگیری میکنند تا با غم خود تنها باشند یا دچار سوگ میشوند. ممکن است یک سلسله واکنشهای هیجانی مانند آنچه در داغدیدگی دیده میشود را پشت سر بگذارند و زندگی اجتماعی و زناشویی آنها تحت تاثیر قرار بگیرید و احساس انزوا و تنهایی، گیجی و بیبهره ماندن از شادی کنند. وجود فرزند معلول اثرات عمیقی بر روی نحوه ارتباط یکایک افراد خانواده با هم و هر یک از آنان با فرزند ناشنوا میگذارد و همین اثرات ناخوشایند چنانچه به گونهای منطقی و چاره جویانه حل نشود، زیان جبرانناپذیری بر روان والدین و سایر اعضا خانواده و خصوصا فرد ناشنوا وارد میکند. والدین عامل هرگونه تفاهم و پذیرش یا عدم تفاهم هستند. بنابراین نوع واکنشی که پدر و مادر در مقابل فرزندشان نشان میدهند در ایجاد جو خانوادگی بسیار موثر است.
اگر ارتباط متقابل بین افراد خانواده را به صورت یک تعامل در نظر آوریم، فرزند ناشنوا در مرکز تاثیرپذیری و اثرگذاری روی تمام ارتباطات بین افراد خانواده خواهد بود.
مشکلات فرزند پروری کودکان ناشنوا
کودک ناشنوا، کودکی است که در اثر آسیب دستگاه شنوایی قادر به حرف زدن نیست و به همین دلیل مشکلاتی در برقراری ارتباط با افراد ناشنوا و جامعه دارد. توانایی صحبت کردن رابطه بسیار نزدیکی با تواناییهای فکری _ ارتباطی و هوشی دارد. بنابراین برای بسیاری از کودکان ناشنوا مشکل اساسی عدم امکان در پیشرفت یک نظام ارتباطی مناسب است.
پدران و مادران باید فرزندان خود را با هر معلولیتی که داشته باشند، مورد پذیرش قرار دهند وهیچ فرقی میان کودکان سالم، معلول و استثنایی خود نگذارند. از آنجا که پدران و مادران به گونه ای تحت تاثیر فرهنگ و باورهای محیط و جامعه قرار میگیرند. گاهی اوقات نگرش آنان به کودکان استثنایی منفی شده و ممکن است از داشتن این گونه کودکان احساس ناراحتی، خجالت و تقصیر کنند. این امر بر چگونگی روابط خانوادگی و اجتماعی و رشد عاطفی و اجتماعی کودکان اثر نامطلوب میگذارد.
به طور کلی وجود چنین کودکی تمام افراد خانواده به ویژه مادر را در شرایط ویژهای قرار میدهد، چون این مادر است که بیشترین ارتباط را با کودک برقرار میکند. پس بیشترین بار مشکلات بر دوش خواهد کشید و بیشترین رنج را او میبرد، تا در درک و احساس خود تغییر دهد. این رنج دائمی ممکن است به افسردگی مادر بیانجامد. هنگامی که پدر و مادر متوجه میشوند فرزندشان از نعمت شنوایی محروم است، ممکن است پس از تحمل ضربه شدید عاطفی و پذیرش حقیقت ناشنوایی فرزند دچار احساساتی از قبیل غم و غصه مستمر و احساس قصور یا درماندگی شده و به تدریج افسرده و گوشهگیر شوند.
احساس خشم والدین نسبت به فرزند ناشنوا نتیجه طبیعی احساس عجز و ناتوانی آنها در برابر اوست، هنگامی که نمیتوانند و نمیدانند چگونه با وی ارتباط برقرار کنند. بسیاری از والدین حتی زمانهایی آرزو کردهاند که ای کاش کودک ناشنوای آنها به دنیا نیامده بود. چراکه کودکان ناشنوا بیشتر از کودکان شنوا عجزآور هستند. وجود آنها امیدها، آرزوها و هدفهای آینده پدر و مادر را در مورد خود بر باد میدهد.
واکنش همه والدین در مقابل معلولیت فرندشان یکسان نیست، ولی به طور کلی میتوان پذیرفت اکثریت قریب به اتفاق والدین به نحوی واکنش نامطلوب از خود بروز میدهند که نوع و میزان این واکنشها با توجه به جنبههای شخصیتی آنها، زمان بروز واکنش و... با یکدیگر متفاوت است. بسیاری از والدین، این گونه فرزندان خود را تا حد امکان از برخورد با دیگران منع میکنند و تا آنجا که بتوانند او را در محیطی دور از سایرین نگه میدارند، گویی کودک آنها مبتلا به یک بیماری مسری است که در تماس با سایرین آنها را نیز مبتلا خواهد کرد. تاکید در جداسازی کودک معلول از خویشان، همسایگان و نزدیکان کم کم موجب انزواگزینی کل خانواده به همراه دارد. چراکه انسان اجتماعی است و برای مهار نیازهای عاطفی و اجتماعی خود احتیاج به برخورد متقابل با همنوعان خود دارد.
به طور کلی میتوان گفت والدین در مقابل این حقیقت که فرزندشان دچار معلولیت است، واکنشهای هیجانی گوناگونی از خود بروز میدهند الگوهای رفتاری که ابراز میشود بسیار متفاوت است، به این نحو که یا به صورت سازنده و در جهت تطابق با وضعیت کودک است( قبولی منطقی وضعیت)، یا مخرب و ناهماهنگ و ناسازگار با وضعیت کودک است (به شکل طرد یا انکار ناشنوایی کودک).
برای مادر مشکل دیگری نیز وجود دارد و آن ترس از بدتر شدن وضع کودک حین بزرگ شدن است. اینکه چگونه برای کودک ناشنوای او امکان خواهد داشت که بدون غلبه بر مساله ناشنوایی بزرگ شود و زندگی شاد و کاملی داشته باشد، امیدها ممکن است فرو ریزد بدون این که چیز دیگری جایگزین شود.
وجود مشکلات بیشتر بین مادران ناشنوایان، ارتباط با افسردگی، میزان سواد، وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، حمایت های اجتماعی و همچنین سن ناشنوایی کودک دارد .
توصیه هایی برای والدین وآموزگاران کودکان ناشنوا
- شناخت هرچه زودتر معلولیت از جمله ناشنوایی در نوزادان همراه با مشاوره و راهنمایی والدین
- مسوولان، آموزگاران ومشاوران آموزشگاه های ناشنوایان با ارائه مشاوره و راهنمایی به والدین، موجبات اعتماد به نفس و اطمینان خاطر آنها را فراهم آورده و در برقراری رابطه ی موثر و آموزش به فرزندشان به آنها کمک کنند.
- والدین با در میان گذاشتن مشکل خود با مشاور یا روان شناس و فراگرفتن راه های درست ارتباط با کودک، با اضطراب، افسردگی یا حالات هیجانی منفی خویش مقابله کنند.
خانواده های ناشنوایان نیاز فراوانی به خدمات حرفههای بهداشت روانی نظیر مشاوره و مددکاری دارند. این حرفه ها به طریق مختلفی می توانند در تخفیف اندوه هیجانی، کاهش رفتارهای ناسازگرانه و استحکام رفتار سازشی مشارکت کنند. اغلب متخصصان باید به اموری فراتر از نیازهای افراد استثنایی و خانواده های آنان توجه کنند. اموری که بر تلاش هایی چون پیشگیری، سازماندهی اجتماعی، آموزش و پرورش و مشاوره که به یک اجتماع بهبود یافته از نظر بهداشت روانی منتج می شود.
-گسترش استفاده از مشاوره و روان درمانی در بین والدین به ویژه مادران دارای کودک ناشنوا
ناشنوایی کودک بر حالات روانی و هیجانی والدین تاثیر می گذارد و باعث افسردگی والدین به ویژه مادر می شود. این افسردگی ممکن است به صورت احساس گناه،سوگ، احساس درماندگی و یا احساس خودکم بینی، نمود پیدا کند. بنابراین در مشاوره به این والدین موارد بالا را باید در نظرگرفت.
- فراگرفتن راه های صحیح تعامل وآموزش به کودک ناشنوا
- تمرکز بر مداخلات خانواده محور به والدین اجازه می دهد در دوران کرونا آموزش به کودکان ناشنوا را به نحو مناسب ادامه داده، اموزش به این کودکان تعطیل نشود.
- گسترش کار معلمان تلفیقی: این معلمان که افرادی مسلط وبا تجربه هستند، به منازل دانش آموزان رفته و به طور مستقیم با کودک ووالدینش تعامل برقرار می کنند. این معلمان از ماسک طلقی استفاده می کنند و لب معلم در حال صحبت دیده می شود.
- استفاده از برنامه های ویدیویی یا نرم افزار هایی خاص کودکان ناشنوا: برنامه شاد به دلیل این که صوتی هستند، نمی تواند مفید و موثر برای کودکان ناشنوا باشد.. بنابراین باید برای کودکان ناشنوا برنامه های ویدیویی خاص و نرم افزارهایی که در آن حرکات لب وتلفظ کلمات دیده شود، مورد استفاده قرار گیرد.
در جامعه کنونی ما که تمام خانواده ها درگیر مسایل کرونا هستند وآموزش کودکان عادی دچار مشکلات جدی شده است، مشکلات والدین به ویژه مادر دارای کودک ناشنوا، بسیار بیشتر از والدین کودکان عادی است. واکنش های روانی مثل انکار، حزن، احساس گناه، افسردگی، خشم و اضطراب در این والدین، ممکن است به نحو قابل توجهی افزایش یاید. به همین علت آموزش به این کودکان ممکن است به راحتی مورد غفلت قرار گرفته در دراز مدت مشکلات این کودکان افزایش می یابد. برای آموزش این کودکان باید تمرکز بر برنامه ها و نرم افزارهای خاص، معلمان تلفیقی وجلسا ت مشاوره تلفنی وحضوری باشد.
نویسندگان:
علیرضا ملازاده، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی
علی جاهدی فر، کارشناس روانشناسی شخصیت
نظر شما